خیلی سخت است بدانی هیچوقت به آن کسی که خیلی دوستش داری نخواهی رسید.
خیلی سخت است با اینکه میدانی به او نمیرسی باز هم سکوت کنی و آرام در دل شکسته شوی.
خیلی سخت است بغض گلویت را گرفته باشد اما نتوانی
گریه کنی ، خیلی سخت است
قلبت پر از درد باشد اما
نتوانی خودت را از این درد خالی کنی.
با خود
میگویم این زندگی تنها با تو زیباست ، میگویم که
این قلب تنها عاشق تو هست و
تنها تو را دوست دارد اما
کسی آنچه را که برای خویش زمزمه میکنم باور
ندارد.
شاید تنها با یاد و عشقت اما بدون تو، در این دنیا تنها
زندگی کنم.
این رسم زندگیست ، سرنوشت با من و تو یار نیست .
هیچکس هوای ما را ندارد ، زندگی با ما نمیسازد.
تنها من هستم و تو هستی ، دو قلب عاشق ولی تنها و
شکسته .
قلب تو را نمی دانم ، اما قلب من میخواهد تا ابد به
عشق تو تنها بماند.
خیلی سخت است با او که دوستش داری نتوانی زندگی
کنی و بدانی که هیچگاه به او نخواهی رسید.
خیلی سخت است نتوانی دستانش را بگیری و او را در
آغوش بفشاری.
تنها میتوانم به تو بگویم خیلی دوستت دارم و تا ا
بد عاشقت می مانم عزیزم.
خیلی سخت است برای رسیدن به او که خیلی دوستش
داری انتظار بکشی و آخر سر سهم این انتظار شیرین یک
پایان تلخ باشد.
پایانی که آغاز حسرت عشق من است .
تا کی باید در حسرت رسیدن به تو بنشینم،
تا کی باید لحظه ها را بشمارم تا قشنگترین لحظه ام با تو فرا رسد.
شاید تا فردا یا شاید تا…
تا آخر دنیا.
نظرات شما عزیزان:
ساغر
ساعت15:32---18 شهريور 1390
نويسنده: ivan AND amir تاريخ: جمعه 18 شهريور 1390برچسب:خیلی سخت است ,خیلی سخت است ,خیلی سخت است ,خیلی سخت است ,خیلی سخت است , موضوع: <-PostCategory->
لينک به
اين مطلب